گاتها از كهنترين و مقدسترين بخشهاي اوستا است كه از خود اشوزرتشت به يادگار ماندهاست. گاتها جمع گات و به معني سرود يا شعر و نظم است. گات در زبان پهلوي به گاس تبديل شده و به فارسي گاه گوييم كه جمع آن گاهان است. در ميان زرتشتيان ايران منظور از يشتگاهان همان سرودهاي گاتها است. در موسيقي امروزي ايران هنوز واژه گاه به معني آهنگ يا نت موسيقي باقيمانده، مانند آهنگ سه گاه يا چهارگاه. در زبان سانسكريت گات يا سرود را گيت گويند كه بعد به عربي جيت و جيد شده و تجويد در عربي به معني خواندن قران با آهنگ و وزن است. بهطور كل كهنترين بخش ادبيات هر قومي را سرود يا شعر يا قطعات منظوم تشكيل ميدهد، زيرا مردم ميتوانند شعر و ترانه و سرود را به آساني از بركنند و به خاطر بهسپارند. ادبيات منثور بعدها پيدا ميشود و آن هم پس از پيدايش خط و نوشتار است.
علاوه بر اين، اهميت و تقدس گاتها در ميان ايرانيان از روزگار بسيار باستان شناختهشده بود. به طوري كه اوستاهاي بعدي همه به نيكي و احترام از آن نام ميبرند، از جمله يسنا 57 كه به نام ستوت يشت معروف است آمده: «ما ميستاييم كسي كه براي نخستين بار پنج گاتهاي اشوزرتشت اسپنتمان را به سرود.»
در ونديداد فرگرد 19 بند 38 از پنج گاتهاي زرتشت ياري ميخواهد. در نخستين كرده ويسپرد نيز از هر پنج گاتهاي زرتشت بهطور جداگانه نام بردهشده و به هر يك درود ميفرستد. يكي از دلايل تقدس زياد و اهميت فوقالعاده گاتها از ميان ديگر بخشهاي اوستا، اين است كه تمام اصول و آموزشهاي دين زرتشتي در آن گنجانيدهشده و در واقع از بخشهاي اصولي نامههاي ديني زرتشتي به شمار ميرود، گرچه بخشهاي ديگر اوستا را نيز نميتوان از نقطهنظر يادگارهاي كتبي، تاريخي، حماسي، علمي و آييني كماهميتتر دانست، ولي هيچكدام از لحاظ دارا بودن معاني ژرف و بيان دلكش و ارزش معنوي به پاي گاتها نميرسند. گاتها داراي پنج گات يا سرود است كه جمعاً به هفده(ها) يا بخش تقسيم ميشود كه در دل يسنا جاي دارد. گاتهاي پنج گانه عبارتند از: 1-اهنودگات يا گاه 2-اشتودگاه 3-سپنتمدگاه 4-وهوخشترگاه 5-وهشتواشت گاه.كتابهاي اوستا از نظر زمانبندي نيز به پنج بخش تقسيم ميشود كه عبارتند از: 1- يسنا 2- ويسپرد 3- يشتها 4- خرده اوستا 5- ونديداد
· ای اهورامزدا تویی آفریننده جهان مادی و خرد مینوی و تویی که به مردم جهان اختیار گزینش راه نیک و بد دادی؛ تا بنا به میل خود یا به سوی رستگاری شتابند، یا به گمراهی گرایند.
· به نام اهورامزدا ، خداوند جان وخرد
هومت ، هوخت ، هورشت ( اندیشه نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک ) ااِوو پن تاو ، یو اشه ( راه در جهان یکی است و آن راه راستی است.
· آنگاه ترا مقدس شناختم اي مزدااهورا: هنگامي بود كه ترا نخستين بار در كار آفرينش جهان ازلي ديدم. هنگامي بود كه براي كردار و گفتار زشت، سزاي زشت و از براي كردار و گفتار نيك، پاداش نيك در روزهاي واپسين مقرر داشتي.
· من ميخواهم سخن گويم از آنكه بزرگتر و خيرخواهتر از همهاست واو اهورامزداست كه به وسيله خرد و روان پاك خودش ستايش كسانيكه او را ميستايند ميشود. آرزومندم كه او با خرد خويش مرا از آنچه بهتر از همه است، بياگاهاند.يسنا ٤٥ بند ٦
· آنگاه ترا مقدس شناختم اي مزدااهورا: هنگامي بود كه وهومن (فرشته نيكانديشي و خرد) به سوي من شتافت و از من پرسيد تو كيستي؟ پاسخ دادم منم زرتشت و تا به اندازهاي كه تاب و توان دارم دشمن واقعي دروغپرست و يار و ياور نيرومند دوستداران راستي خواهم بود و از اين راه است كه به كشور جاوداني بيكران تو توانم رسيد و هميشه اين چنين ترا ستاينده و سرودگو خواهم بود اي مزدا.
· آنگاه ترا مقدس شناختم اي مزدااهورا: هنگامي بود كه وهومن به سوي من آمده و من نخستين بار از آيين تو تعليم يافتم. هرچند كه رسالت من در ميان مردمان مايه رنج من باشد، اما به جا ميآورم زيرا تو آن را بهترين دانستي.(يسنا – هات 43(
· از آنجايي كه من پروردگار را باديده دل و از راه پارسايي شناختهام، ميكوشم كه همه را بهسوي او خوانم و ميآموزم كه اهورامزدا را تنها ميتوان از راه راستي با انديشه و گفتار و كردارنيك و پاك شناخت و درود و ستايش خود را تنها به پيشگاه او تقديم كرد.
· خردمند كسي است كه به ديگران بياموزد كه اهورامزدا از همه بيشتر و بهتر سزاوار است. اوست داور دادگر كارهاي همه و اوست به راستي سرور و آفريدگار همه هستيها. باشد كه همه ما با كوشش و كارنيك به او نزديك شويم.
· اهورامزدا را بايد با ايمان كامل و از روي راستي ستود. چه او بهوسيله راستي و منشنيك و خويشتن شناسي بهما نويد رسايي و جاودانگي دادهاست تا براي هميشه ما را در كشور مينويي در فروغ بيپايان خويش جاي دهد.
· اينك اي مزدا كه من به ارشاد مردم و آموزش راه تو پرداختهام وبا همه دروغ پرستان به ستيزه برخاستهام. مرا نگهدار و پشتيبان باش و خرد پاك را به ياريمردم فرست تا به گفتار و آموزشهايم پيبرند.
· ولي آن پيروزمندي كه بايد از روي دستور تو دينداران را در پناه خود گيرد كيست؟ آنرا از روي الهام بهمن بازگوي كه كيست آن داور نجاتدهنده دانايي كه بدين كارگماشته شده است؟ بشود كه سروش (نداي وجدان)و هومن(منشنيك ) او را و همه آنانيكه دوستار تو هستند، يارو ياور باشند.
· اي مزدا؛ من ميدانم كه چگونه بدكاران با جور و ستم به نيرو و حكومت ميرسند و هواخواهان آنان كه چون كوران با چشم و كران با گوش هستند چگونه براي خشنودي اربابان خود جهان را پر از بيدادگري و خونريزي كردهاند. آري، اين بدكاران براي بهدست آوردن نيرو و دارايي حاضرند جهانيان را از راه راست و درست دورنگهدارند.
· اي خداوند خرد- آسايش و خوشيهاي زندگي كه بوده و هست و خواهد بود همه از تست، پروردگارا؛ از روي مهر و كرم خويش آنها را به ما ارزاني دار و از پرتو منش پاك و نيروي معنوي و راستي و درستي ما را با خوشبختي جاوداني همقرين ساز. (يسنا- هات 33 بند 1(
· اكنون ميخواهم سخن گويم؛ همه گوش هوش فرا دهيد، اي كسانيكه از نزديك و دور براي آگاه شدن آمدهايد.همهتان آنرا بهخاطر بسپاريد تا مبادا آموزگار دروغ شما را گمراه كند و با گفتار نادرست خود روان شما را تباه سازد.
· من ميخواهم از دو گوهر يا دو گونه روشانديشيدن در آدميسخن گويم كه يكي پاك است( سپنتامينو) و ديگري پليد (انگرهمينو). اين دو، هميستارو ضد يكديگرند و هيچ يك در پندار و گفتار و كردار و آموزش و آرزو و باوري و روح با هم يكسان و همانند نيستند.
· من اهورامزدا را آفرينندهي همه چيز ميدانم و استوارم بر اينكه او نيكي و راستي است، مقدس است، فروغمند است، دانا و تواناست، همه نيكيها از اوست، هنجار (نظام) هستي كه در سراسر گيتي ديده ميشود، از او به وجود آمده است و كرات درخشنده از فروغ بيپايان او درخشانند.)يسنا هات ١٢بند-١(
· کسی که دانا و خردمند است، با منشنیک خود حقیقت را دریافت خواهدکرد. چنین کسانی با نیروی معنوی و گفتارنیک خود از آیین راستی پشتیبانی میکنند و نسبت به مزدااهورا وفا دارند و شایسته ترین یار و مددکار مردم به شمار میروند.)گاتها – یسنا 31 – بند 22)
· اين را ميدانم اي مزدا كه تو نگهدارنده زمين در پايين و سپهر در بالايي، تويي آفريننده آب و گياه، تويي آنكه بهباد و ابر تند روي فرمود و تويي برانگيزنده منش پاك در مغزهاي مردم.
· اين را ميدانم كه روان پيروان آيين تو اي مزدا در بهشت در جوار تو جاي خواهند گرفت و مردم از راه پيروي راستي و پاك منشي بهكشور جاوداني تو راه خواهد يافت.
· آنگاه تورا مقدسدانستم كه منش پاك بهمن رويآور شد و پرسيد كه چه چيز را با صميم قلب پرستش خواهي كرد؟ و من پاسخ دادهگفتم؛ من راستي را بهترين و بالاترين نعمت ميدانم و تا آن زمان كه نيرو دارم ستايشگر اين فروغ مينوييخواهمبود.
· اي مزدا بهترين بخششها كه خودشناسي است، بهما ارزاني دار. اي نورانيترين نور معنوي، به وسيله خرد مقدست مارا از دانش و منش پاك برخوردار ساز و از روي قانون اشا، روزهاي زندگاني ما را قرين خوشبختي و رسايي ساز.
· اي مزدا اهورا؛ هنگاميتو را مقدس شناختم كه منش پاك به من روي كرد و واداشت تا بيانديشم كه من كيستم ، از كجا آمدهام و دريابم كه وظيفه من دراين جهان چيست و به طرفداري از كدام گروه( نيك و بد ) برخيزم؟
· چون تو اي مزدا سرچشمه راستي و همه نيروها هستي، ما را رهبري فرما تا در پرتو نيروهايت دوران زندگي خاكي را چنانكه بايسته است بگذرانيم و در پايان با رواني پاك به سويت بازگرديم.
· ايمزدا – اي بهتر از همه – در انديشهام راهياب تا به درك تو نايل شوم، زيرا آرزومندم در پرتو راستي و پاك منشي بتوانم شنوندگان و پيرواني را خارج از انجمن مغان به دست آورم. بشود كه همه ما به وظايف و تكاليف خود درباره خدا و مردمان آشنا و روشن شويم.
· آموزگار دروغ تعاليم مقدس را تحريف ميكند و با آموزشهاي نادرست خويش اساس زندگي مردم را به هم ميريزد. چنين كساني همه را از بخشش گرانبهاي عقل و خرد و به كارگماردن انديشه درست و راست بازميدارند. اي مزدا از دست چنين كساني روحا« و قلباً» به تو پناه ميآورم.
· دير بازيست كه اين گروه گمراه كننده (كاويها و كرپانها ) كه چشم و گوش خود را عمداً بر حقيقت بستهاند، از خيل هواخواهان دروغ ياري ميجويند تا به مردم بفهمانند كه با هديه گوشت گاو قرباني شده و آشام سكرآور (هوم) ميتوان تباهي و مرگ را از خود دور داشت.
· خداي بزرگ است اهورامزدا كه اين جهان آفريد،كه اين زمين آفريد، كه انسان آفريد و شادي را براي انسان خرسندي از آن اوست،كه به ديگران خرسندي بخشد.
· بنابراين از همان آغاز هر كسي خواه طرفدار راستي يا دروغ، خواه دانا يا نادان بنابر نداي دل و انديشه خود عقيده خود را ابراز و آشكار ميسازد؛ ولي در عين حال خرد مقدس پيوسته آماده است تا آنان را كه در انتخاب راه سرگردان و در شك و ترديدند ، راهنمايي كند.
· اي مردم به گفتار دانايان و نيك انديشان گوش فرادهيد؛ زيرا راهنمايي و آموزش آنان درمانبخش روح و زندگي است . اي اهورامزدا چنين داناياني را به وسيله فروغ و نيروي خود زباني شيوا و گفتاري دلنشين بخش تا بتوانند در گسترش آيين راستين كامياب گردند. گرچه اي اهورامزدا تو خود با داوري درست خويش از ضمير همه آگاهي و پاداش و سزاي پويندگان راه راستي و دروغ را به خوبي خواهي داد.
· ما خواستاريم از زمره كساني باشيم كه جهان را به سوي پيشرفت و آباداني و مردم را به سوي راستي و پارسايي رهنمايند. بشود كه مزدا ما را ياري فرمايد تا با نيروي انديشه و دل (عقل و عاطفه) به سرچشمه دانايي پي بريم.
· با دستهاي برافراشته به سوي تو اي مزدا و با فروتني كامل پيش از همه چيز خواستارم كه بهرهاي از خرد مقدس خود را به من عطا فرمايي تا به همراهي درستي كردار و ضمير پاك بتوانم خوشبختي روان آفرينش (همه جهانيان) را فراهم سازم.
· كسي كه پيرو راستي است جايگاهش در سراي شادي و روشني خواهد بود، ولي مذهب دروغ پرستان زماني دراز در سراي تاريكي با ناله و افسوس به سر خواهد برد. به راستي اين هر دو دسته پاداش و جزاي خود را به دست خود و با كردار خويش فراهم ميسازند.
دین بهی
دین که به اشتباه از ریشه تازی خوانده می شود از ریشه پهلوی دن و دینه گرفته شده است . که در معنی می شود وجدان و شرف انسان است در زبان پهلوی . ولی اعراب این واژه را از ما گرفتند و جمع ادیان را ساختند و دیانت را نیز به آن افزودند . در واژه نامه پهلوی استاد بهرام فره وشی،دین به معنی گسترده یعنی کیش و خصایص روحی و تشخیص معنوی وجدان و ندای درونی انسانهاست . که یکی از قوای پنجگانه نیروی باطنی انسان می باشد. پس وجدان است که مستقل از عالم جسمانی فنا ناپذیر است و آن را آغاز و پایانی نیست . این نیرو در انسان را خداوند به ودیعه گذاشته تا نیکی و بدی را تشخیص دهیم . اگر انسان به ندای درونی خویش به نیکی عمل کند راه راست را دنبال کرده است و زرتشت بزرگ ترین و جاودانه ترین سخنش این است که راه در جهان یکی است و آنهم راستی است . اگر به ندای منفی گوش فرا دهد به نیرو درونی یا همان دین آسیبی نخواهد رسید ولی در روز آخرت دین به صورت فرشته خوب و دختری زیبا ظاهر میشود وگرنه به سان زنی پتیاره و هرزه نمایان می شود . دین بهی نیز از واژه پهلوی دن ای وه گرفته شده است که بزرگان جهان و مورخین و موبدان بزرگ آن را به دین بهی یا همان دین زرتشتی معنی کرده اند . از این روی دین بهی نامیده می شود که سخنان و آموزه هایش تا ابد برای بشریت قابل اجراست و رمز تمامی بشریت در انسانیت و کردار نیک - گفتار نیک و پندار نیک نهفته است.(توضیح به نوآموزان اینکه دین بهی با دین بهائیت فرق می کند و یک وقت سوء تعبیر نشود)
نماز ایرانـــــی*
در گذر از ادیان هایی که به یکتا پرستی معتقدد بودند نماز در دین زرتشت طلوع کرده و بقیه ادیان در کشور خود به تقلید از دین زرتشت، برای قوم خود آنرا برگزیدند. همبایست های (شروط ) نماز
همبایست آیین بهی دو گونه است : همبایست درونی و همبایست برونی .
همبایست درونی : پیراستن دل از رشک و کین و آز و اندوه و بطور کلی دوری از اندیشه بد.
همبایست برونی : پاک نمودن تن و جامه و جا از آلودگی و شستن دست و رو ، سرو پا .
· ایرانی از دیر باز خود را پایبند نماز و نیایش روزانه می دانست که به پزامندگی ( بلوغ (می رسید بایا (واجب) بود که پنج گاه در شبانه روز نماز بخواند ( گاه پیش از سپیده دم (سحر) – گاه بامداد(سحر) – گاه نیمروز (ظهر) – گاه پسین(عصر) – گاه شامگاه (شب) ) و در ضمن نماز فروزه های نیک چون راستی و پاکدلی را ستایش کند و آنرا سر لوحه کردار روزانه خود قرار دهد . این نیایش در صورتی پذیرفته درگاه ایزدی قرار می گرفت که دستورات آن اجرا می شد و هدف از خواندن نماز در طی شبانه روز تنها هشدار و نیز تازه نمودن سوگند و پیمانی بود که در جشن دین پذیری بسته می شد .
· در آیین بهی (آیین زرتشتی ) ستایش واقعی پروردگار – ذکر پاره ای آیات و تکرار بی شمار آن نیست،یک بهدین( یک زرتشتی ) پرستش پروردگار را در کردار نیک و آبادانی و خوش و خرم گردانیدن جهان و دستگیری از بینوایان و مبارزه با اهریمن صفتان و گسترش دانش و دانایی می داند . و از گفتار بد دوری می جوید و پیوسته با اندیشه نیک خود در پیروی از قانون اشا ( راستی ) می باشد .
*نماز ایرانی
نماز بر تو ای اهورامزدا
خُشنوتَره اَهورِهه مَزدا . خشنود میکنم خداوند را با شکستن و خوار کردن روح خبیث تیره دلی و زشت کرداری و با نیکوکاری برمردم تو را خشنود می سازم .همی ستایم و ارجمند سازم نیک گفتاران و نیک کرداران و نیک اندیشان را ترک میکنم بد اندیشی – بد گفتاری و بد کرداری را . بخشش خداوند از آن کسی است که تنها برای رضای خدا گام بر میدارد.
اما زمزمه هایی که در نماز گفته می شود به صورتی است که از جمع این همه جملات نیکی که در گاتها آمده پنج مورد را به اختیار در هنگام نماز می خوانند.
من با سروده های وافته برخاسته از شور دل،وبا دستهای برافراشته؛به تو روی می آورم و با راستی و فروتنی یک پارسا به تو نماز می برم، و در پرتو هنر اندیشه نیک، به تو نزدیک می شوم.
1:ای اهورا یاری ام کن تا با خردم راهم را به دلخواه خود بیابم.
2:ای زرتشت کمکم کن تا با اندیشه نیک (بهمن) وجدانی که لایق و شایسته آن هستم برسم.
۳:درود بر تو ای اهورا مزدا،ای اهورا با دستهای بر افراشته و خواهان شادمانی،به تو نماز می آورم،باشد که با همه کردار های پاک و راست،که با خرد و اندیشه نیک انجام گیرد،روان آفرینش را خشنود سازم.
4:من روان را با اندیشه نیک به سرای برین جای خواهم داد و با آگاهی از پاداشی که اهورا مزدا برای کارها برنهاده،تا تاب و توان دارم؛به مردمان می آموزم که در راه راستی بکوشند.
5:ای اهورا باشد که از کسانی باشم که جهان را تازه می گردانند.باشد که زمانی که خرد دستخوش سستی و نااستواری است،خرد به یاری ما آید و اندیشه ما را به هم نزدیک گرداند.
6:ای اهورا هنگامی که در آغاز،با اندیشه خویش برای ما تن و خرد و یابش آفریدی و به تن ما جان دمیدی و به ما توانایی گفتار و کردار دادی خواستی که ما باور خویش را بدلخواه برگزینیم.
7:ای اهورا،هرکس ،چه راست گفتار باشد و چه کژگفتار،چه دانا و چه نادان، آنچه در دل و اندیشه خود دارد،به زبان می آورد و آشکار می کند .
8:با تو نماز به جا می آوریم.باشد که همه مردمان در پرتو اندیشه نیک و شهریاری تو،به رسایی برسند.
9: پروردگارا اینک در برابر تو می ایستم و به عنوان عبادت،همه کردار و گفتار و اندیشه نیک و بجا آورده را پیشکش در گاهت می کنم.
10:ای دانا ترین – با دست های برافراشته و سرودهای ستایش خود که پر از راز و نیاز به درگاه تو است خواستارم مرا چون دوستی با وفا و فروتن بپذیری تا بتوانم در پرتو راستی (اردیبهشت) و منش نیک ( بهمن ) به تو نزدیک شوم
11: ای هستی بخش ، کسانی را که با کردار نیک خود و اندیشه نیک ستایش تو را به جا می آورند کامروا ساز و آرزوهای آنان را برآورده ساز چه به خوبی می دانم ستایشی که بدور از ظاهر سازی و تنها از راه کردار نیک به درگاهت نیاز شود پذیرفته می شود و بازتاب به در گاهت نیاز شود پذیرفته می شود و بازتاب نیک خود را بروز خواهد داد
12: از میان مردمان کسی که به درستی و راستی و بدون خودنمایی ستایش خود را به اهورا پیشکش کند پروردگار آنرا به خوبی در میابد خواه آن ستایش در گذشته یا حال باشد من چنین کسانی را گرامی می دارم و با ذکر نام از آنها سپاس گذاری می کنم.
· آذر - آتش نور و روشنایی اهورامزدا است که مظهر قدرت و منبع حیات است و همچنین مظهر پاکی در جهان است . از این روی زرتشت آتش را نشان دین خود قرار می دهد.( دلیلی بر پرستش آتش ندارد ولی متاسفانه جاهل پرستانه تازی صفت،این را در تازینامه خود نیز آورده اند).زرتشت آتش را به عنوان نور خرد و قدرت اهورامزدا معرفی میکند . از روی دیگر چون مکتب میترائیزم بنیان گذار مکتبهای فکری جهان در ایران ظهور کرده است و او نیز باور خاصی به خورشید و آتش داشته است به همین روی زرتشت پس از ظهورش میترائیزم را به کلی مردود نکرد و خورشید و آتش میترائیزم را از درجه خدایی به درجه نور و قدرت خداوند تنزل داد . با این کار عده ای از پیروان میترائیزم نیز به وی گرویدند . اهورامزدا را خدای دانا و بزرگ معرفی نمود . بسیاری از میهن پرستان آگاه هنگام آغاز سخنانشان می گویند به نام خدای ایران . زیرا ریشه همه ادیان از ایران سرچشمه گرفته شده است و میترائیزم بنیان گذاری ایدئولوژی جهانی است که مرزهای اروپا را نیز درنوردید و هنوز در برخی کلیسا های باستانی اروپایی تندیس میترای ایرانی به همراه گاوی موجود می باشد .
· هومت = اندیشه ،هوخت = گفتار ،هورشت = کردار
· در راس این سه آموزه ایرانی،اندیشه نیک است. تا تفکر درونی انسان نیک و انسانی نباشد!؟. گفتار و کردار هم نیک نخواهد شد .
· آزادی در انتخاب دین – برابری زن و مرد – بزرگترین مکتب انسان ساز بودن در جهان – ایجاد صلح و امنیت جهانی – دعوت به خرد و شعور و کسب دانش – اندیشیدن در هر امری قبل از انجام یا پذیرش آن – یکتا پرستی – پاداش و جزای اعمال و . . . از جمله خصوصیات دین زرتشتی در جهان است
onLoad="window.alert('Hello, and welcome to saideh.com & oshagheiran.com');"
onLoad="window.alert('Hello, and welcome to saideh.com & oshagheiran.com');"